کمال طلبی در قرآن کریم انسانِ کمال طلب، فقط به امور مادّی بسنده نمی‌کند و به سوی هدف‌های والاتری گام بر می‌دارد. لذا وحشت و تنهایی خود را در پناه امور معنوی زائل می‌کند. در روایات، به انس با علم و معرفت به قرآن و ذکر خدا سفارش شده است. حضرت امام علی(علیه السلام) فرمود: «هر کس با قرآن انس گیرد، از جدایی دوستان، وحشتی نخواهد داشت». (1) ایشان همچنین در جواب گروهی که هنگام سفر از ایشان توصیه ای خواسته بودند، فرمود: اگر به دنبال مونسی می‌گردید، قرآن برایتان کافی است.(2)
 
آن حضرت در مناجات خویش با خدا چنین زمزمه می‌کند: اللّهمّ انّک آنسُ الآنسین لأولیائک… إن أوحَشَتْهُمُ الغربة آنسهم ذِکرُک.(3) پروردگارا! تو برای دوستانت مأنوس‌ترین مونس‌هایی و اگر غربتْ آنان را به وحشت اندازد، یاد تو مونس تنهایی آن‌هاست. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: اگر هم هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، مادام که قرآن با من است، وحشتی نخواهم داشت. (4) تعبیرات این چنین در سخنان ائمه(علیه السلام) فراوان وجود دارد و معمولاً برای تأکید بر موضوعات مهم، این گونه سخن گفته اند؛ خصوصاً در مورد قرآن که «تبیاناً لکلّ شیء» (5) است.
 
آنچه انسان در مسیر هدایت به آن نیاز داشته باشد، در قرآن پیدا می‌کند. حتّی اگر انسان در معرض ترنّم آیات الهی قرار گیرد و به آیات آن گوش بسپارد و قصد التذاذ معنوی از آن را نداشته باشد، به ایمانش افزوده می‌شود و احساس آرامش می‌کند:« انّما المؤمنون اذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً». (6) آن‌هایی که در محافل قرآنی حضور داشته اند و تا اندازه ای با معانی آن نیز آشنا بوده اند، با شنیدن آیات رحمت به شوق آمده و مسرور گشته اند و از شنیدن آیات عذاب، حالت حزن به خود گرفته اند و در مجموع، ایمانشان استوارتر گشته است؛ چرا که قرآن، هم می‌تواند موجبات لذّت معنوی را فراهم کند و هم کتاب عمل باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: به دنبال مونسی بودم که در پناه آن، آرامش پیدا کنم، آن را در قرائت قرآن یافتم. (7)
 

انس با قرآن

نظام پیشنهادی که از مجموع روایات مربوط به قرآن به دست می‌آید از نگهداری قرآن در خانه آغاز می‌شود و با بالاترین درجه، یعنی عمل به قرآن، پایان می‌یابد. متأسفانه در زمینه سند و راویان روایاتی که منشأ حکم و فتوا نیستند، کار زیادی صورت نگرفته است و چون این روایات در محافل علمی‌مورد نقد و بررسی واقع نمی‌شده اند، بسیاری از راویان آن‌ها نیز مورد تحقیق رجالی قرار نگرفته اند و لذا در بعضی کتب رجالی، حکم به مجهول یا مهمل بودن آن‌ها می‌شود. به نظر می‌رسد اگر روش خاصّی در مورد این گونه روایات به کار گرفته شود، بسیاری در این روایات و راویان آن‌ها از مهجور بودن خارج خواهند شد. فعلاً پیشنهاد ما همان استفاضه است (یعنی در هر موضوع، روایات را باید کنار یکدیگر قرار داده، در مورد صدور آن‌ها قضاوت نماییم)
 
انسان همواره برای رسیدن به موفقیت و دست‌ یافتن به اهداف خویش، نیازمند الگو و اسوه است. الگو‌های انسانی، بهترین نمونه برای رسیدن به قله‌های موفقیت‌‌اند. خدای متعال نیز با فرستادن پیام ‌آورانی از جنس بشر، نمونه‌‌های عینی از اسوههای انسانیت و قهرمانان تکامل را به بشر معرفی کرده است. بی‌ شک انتخاب راهنمایان و اسوه‌ها در هر امری از امور زندگی، ضروری بوده و موجب می‌شود انسان با انگیزه و امید به آینده‌ای درخشان، راه رسیدن به هدف را طی کند!
 
انبیای الهی و ائمه اطهار(علیهم السلام)، نمونههای واقعی انسان کامل و اسوههای به تمام معنا در زندگی بشرند و سیره و روش آنان، بهترین سرمشق برای افراد خداجو و حق‌ پرست است. ائمه اطهار(علیهم السلام) که اهل‌بیت رسول خاتم‌ صلی الله علیه و آله و سلم اند، با ثقل اکبر پیوندی تفکیک‌ ناپذیر داشته و اهتمام وصف‌ ناپذیری در راه کتاب خدا از خود نشان داده‌ اند؛ به‌گونه‌ای که میتوان هر یک از رفتار و گفتار آن‌ها را، تجلی آیهای از آیات خدا دانست. آنان نه‌ تنها خود عاملان و حاملان حقیقی قرآن کریم بودهاند، بلکه دستورهای لازم را برای انس و پیوند مسلمانان با کتاب خدا صادر کرده اند.
 
گذشته از اهل‌ بیت(علیهم السلام) در میان علما، بزرگان و رهروان حقیقی ائمه اطهار(علیهم السلام)، نمونه‌های فراوانی از عاملان به قرآن کریم یافت می‌شود که با بهره‌ مندی از آیات خدا، قله‌های کمال را فتح کرده و جان خویش را از آن سرچشمۀ زلال سیراب نموده‌‌اند. بی‌ تردید هیچ عصری از وجود چنین افرادی خالی نبوده و آنان را می‌توان بهترین الگو‌های فکری و عملی برای پیوند با قرآن دانست! ما نیز در روزگار خود از وجود چنین انسآن‌هایی بیبهره نبودهایم. عالمان مسلمان الگوهایی هستند که با انس و ارتباط عملگرایانه خویش با قرآن، در آسمان فضیلت و انسانیت همچون ستاره می‌درخشند و ما با الگو قرار دادن آنان، می‌توانیم گامهای مؤثری در تعامل با قرآن کریم و هدایتپذیری از این کتاب مقدس برداریم.

 
آداب باطنی تلاوت قرآن

تذکر عظمت کلام و علو مرتبه آن و یادآوردن فضل و لطف الهی بر خلق که چنین کلامی‌را از عرش جلال، امر به نزول اجلال فرموده و آن را به فهم بندگان خود نزدیک ساخته و کلام خود را لباس حروف پوشانیده تا مخلوقان را طاقت شنیدن آن‌ها باشد.
 
اگر خداوند حقیقت جمال کمال کلام خود را به لباس حروف نمی‌‌پوشاند، نه عرش را توانایى شنیدن آن بود و نه ما تحت الثری؛ بلکه اجزایشان متلاشی می‌‌شد: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»؛ اگر ما این قرآن را بر کوهی فرومی‌فرستادیم می‌دیدی آن را که ذلیل می‌شد و از هم شکافته می‌گردید.
 

یادآوری عظمت صاحب کلام

در وقت قرآن خواندن، متذکر تعظیم صاحب کلام گردد و یادآورد که آنچه می‌خواند کلام بشر نیست؛ بلکه کلام خداوند علام و خالق شمس و قمر است و بداند که در خواندن کلام او نهایت خطر است و همچنان که سزاوار نیست که بی‌طهارت دست بر جلد و ورق و کلمات آن مالند، همچنین بر زبآن‌های ناپاک که به کلمات ناشایست متکلم می‌گردند، سزاوار نیست که آن را بخوانند و دل‌های آلوده به رذایل اخلاق را نشاید که به حول معانی آن بگردند.
 
باید در آن وقت، متذکر تعظیم کلام و متکلم باشد و اگر به جهت غفلت دل به تعظیم متکلم مستحضر نباشد، ساعتی قبل از تلاوت، در صفات و افعال الهی تفکر نماید و مستحضر گردد که این کلام کسی است که از ثرا تا به ثریا در قبضه قدرت او مسخر و اسیرند. برخی غریق فضل و رحمت او و بعضی گرفتار سخط و سطوت اویند و جمیع این‌ها را هیچ قدر نیست در نزد آن چه محسوس نیست از عوالم مجردات چون در این گونه تفکر کند، قلب او مستغرق عظمت الهی می‌گردد.

اندوه در هنگام تلاوت: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به راستی قرآن همراه با حزن نازل شده است؛ بنابراین هنگامی که قرآن می‌خوانید گریه کنید و اگر گریه نکردید، حالت گریه به خود بگیرید».(8)
 
حضور قلب: یعنی افکار دنیوی و وساوس باطل را در وقت تلاوت قرآن ترک کند و اندیشه‌اش متمرکز در کلام الهی باشد.

تدبر در معانی:‌ تدبر در معانى قرآن آن امری غیر از حضور قلب است. خدای تعالی می‌فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»؛ آیا تفکر و تدبر در معانی قرآن نمی‌‌کنند یا بر دل‌های ایشان قفل‌ها زده‌اند؟!
 
و اگر نتواند تدبر کند، مگر این که آیه را مکرر کند، سزاوار است تکرار کند. به این سبب بسیار بوده است که اکابر دین آیات را تکرار می‌کرده‌اند. بسا بوده که در یک آیه، مدتی توقف می‌کرده‌اند.(9)
 
پی‌نوشت‌ها:
1. معجم مقاییس اللغة،ابن فارس،ج۱، ص۱۴۵؛ تاج العروس، جلال الدین السیوطی، ج۸، ص۱۸۸.
2. غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد الآمِدی، ح۸۷۹۰.
3. جامع الأخبار، محمد بن محمد الشعیری، ص۵۱۱ (ح۱۴۳۱).
4. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷.
5. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۳(ح۲۳).
6. سوره نحل، آیه۸۹.
7. سوره انفال، آیه۲.
8. جامع الاخبار، ص 57. بحارالانوار، ج92، ص210 و 216.
9. جامع السعادات، ج 3، ص 372 و 372
 
منابع:
1. پایگاه تخصصی قرآن کریم/ مراتب انس با قرآن در روایات
2. بلاغ/ انس علما با قرآن
3. دانشنامه اسلامی/ آداب ظاهری تلاوت قرآن